وسواس نظم و تقارن یکی از انواع وسواس فکری اجباری است که افراد مبتلا به آن نیاز شدیدی به رعایت قرینگی، نظم و تعادل در محیط دارند. این افراد در صورت مواجه با عدم تقارن دچار افکار وسواسی میشوند و اضطراب شدیدی احساس میکنند؛ در نتیجه برای مقابله با این شرایط شروع به انجام رفتارهای اجباری میکنند که زندگی روزمره آنها را مختل میکند. خوشبختانه این اختلال با کمک انواع رویکردهای رواندرمانی یا دارودرمانی قابل درمان است. پس برای آشنایی بیشتر با اختلال وسواس تقارن و علائم و دلایل بروز آن تا انتهای این مقاله از وبسایت دکتر مریم سلیمانی با ما همراه باشید.
وسواس تقارن چیست؟
وسواس فکری اجباری یکی از رایجترین اختلالات سلامت روان است، این اختلال انواع متفاوتی دارد که یکی از آنها وسواس تقارن یا Symmetry OCD است. فردی که مبتلا به این اختلال است، بهصورت جدی نیاز دارد که همه چیز در محیط اطرافش متقارن، متوازن و متعادل باشد. این فرد در صورت مواجهه با نظمی یا عدم تقارن اشیا دچار افکار وسواسی و به دنبال آن احساس اضطراب شدید میشود. سپس برای فرار از افکار وسواسی و اضطراب ناشی از آن تلاش میکند با انجام رفتارهایی مثل متقارن کردن اشیا و… تقارن را در محیط برقرار کند.
در واقع افراد مبتلا به وسواس در یکچرخه معیوب گیر میکنند، در این چرخه همانطور که گفتیم در صورت مواجهه با عدم تقارن و بینظمی در محیط اضطراب و ناراحتی شدیدی احساس میکنند. سپس برای کاهش این اضطراب تلاش میکنند برخی رفتارهای اجباری را انجام دهند تا تقارن رعایت شود. با انجام این رفتارها موقتاً اضطراب کاهش مییابد؛ اما مجدداً افکار وسواسی برمیگردند و اضطراب افزایش مییابد. بهاینترتیب این چرخه بهصورت مداوم تکرار میشود. گیرکردن در چرخه وسواس زمان زیادی از فرد میگیرد، به صورتی که زمانی برای انجام سایر فعالیتهای روزمره خود نخواهد داشت.
برخی از افراد مبتلا به وسواس تقارن درک میکنند که احساس ترس و اضطراب به دلیل عدم تقارن غیرمنطقی است؛ ولی متأسفانه آنها نمیتوانند با افکار وسواسی و اضطراب خود مقابله کنند و بااحساس درماندگی مجبور میشوند رفتارهای اجباری را انجام دهند تا احساس آرامش کنند؛ اما سایر افراد فکر میکنند افکار وسواسی آنها کاملاً درست و منطقی است. همچنین برخی افراد دچار تفکرات جادویی میشوند؛ تفکر جادویی یعنی اینکه معتقدند اگر تقارن را رعایت نکند، اتفاقات وحشتناکی مثل مرگ برای خودشان یا اطرافیانشان رخ میدهد.
البته به این نکته هم توجه کنید که بسیاری از افراد ممکن است تقارن و تعادل را دوست داشته باشند و ترجیح بدهند وسایلشان را متقارن قرار دهند؛ ولی این افراد دچار وسواس قرینگی نیستند. به بیان دقیقتر وسواس تقارن یک اختلال روانی جدی است که زندگی عادی فرد را مختل میکند و با ترجیحدادن تقارن متفاوت است.
علائم وسواس تقارن
ابتلا به این اختلال باعث میشود که افراد علاوه بر احساس استرس و اضطراب شدید علائم دیگری نیز تجربه کنند و این علائم تا وقتی که همه چیز در محیط متقارن و منظم نباشند، ادامه دارند. در ادامه با برخی از علائم وسواس تقارن آشنا میشویم:
- در مواجهه با نا قرینگی یا بینظمی دچار احساس اضطراب و پریشانی میشوند.
- بهصورت مداوم افکار ناخواسته و تکراری درباره متقارن بودن اشیا در محیط را تجربه میکنند و نمیتوانند این افکار را نادیده بگیرند.
- احساس میکنند اشیای نامتقارن ناقص یا اشتباه هستند.
- معمولاً برای ایجاد تقارن و قرینگی در محیط برخی رفتارهای تکراری مثل مرتبکردن مکرر وسیلهها را انجام میدهند.
- فعالیتهای روتین مانند انجام کارهای خانه را با الگوهای مشخص و تکراری انجام میدهند.
- به کوچکترین انحرافهای جزئی وسیلهها بیش از حد توجه میکنند.
- در رعایت تقارن و تعادل کمالگرایی شدیدی دارند.
- در صورت نامتقارن بودن اشیا نگران میشوند که اتفاق وحشتناکی رخ دهد.
- حتی در بدن خود نیز نیاز به رعایت تقارن دارند؛ برای مثال هنگام راهرفتن تلاش میکنند فشار یکسان روی پاها اعمال کنند.
- در صورت وجود عدم تقارن در صورت یا بدنشان اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند.
علت بروز وسواس تقارن
باوجود تحقیقات زیادی که تا امروز انجام شده است؛ هنوز مشخص نیست که دقیقاً چه عواملی منجر به بروز وسواس نظم و تقارن میشوند؛ اما به نظر میرسد عواملی مثل ژنتیک، داشتن سابقه خانوادگی، تفاوتهای ساختاری در مغز و تأثیرات محیطی میتوانند در ابتلا به این اختلال نقش مؤثری داشته باشند. در ادامه مقاله چگونگی تأثیر هر یک از عوامل را بررسی میکنیم.
عوامل ژنتیکی
نتایج بررسیهای مختلف نشان میدهد افرادی که یکی از بستگان نزدیک آنها سابقه ابتلا به وسواس تقارن را داشته است، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این اختلال هستند. همچنین دانشمندان برای بررسی نقش عوامل ژنتیکی مطالعاتی روی دوقلوهای همسان و ناهمسان انجام دادهاند که نتیجه این مطالعات نیز نشان میدهد ژنتیک هر فرد در ابتلا به این اختلال نقش مهمی دارد؛ ولی هنوز مشخص نیست دقیقاً کدام ژنها تأثیرگذار هستند.
یکی از تأثیرات ژنتیک میتواند بروز تفاوتهای بیولوژیکی مثل عدم تعادل در ترشح انتقالدهندههای عصبی باشد. انتقالدهندههای عصبی مانند دوپامین، سروتونین و… علاوه بر نقشی که در انتقال پیامهای عصبی دارند، در تنظیم خلقوخو و حالتهای روانی هم نقش مهمی دارند. برخی افراد بهصورت ژنتیکی و از بدو تولد دچار اختلال در ترشح این انتقالدهندهها هستند و سطوح کمتری از آنها در مغز این افراد ترشح میشود؛ به همین دلیل در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به وسواس قرینگی هستند.
تأثیرات محیطی
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ابتلا به وسواس تقارن تأثیرات محیط مثل تجربیات استرسزا، تروماهای کودکی، سبک فرزندپروری و… است. در واقع نتایج یک تحقیق نشان داده است که ۶۱% از بیماران قبل از شروع علائم وسواس در معرض تجربههای استرسزا بودهاند و حدود ۵۷% از بیماران نیز حدود یک ماه قبل از شروع علائم چنین تجربههایی داشتهاند. تجربه استرس و تروما میتواند به دلایل زیر منجر به بروز این اختلال شود:
- تروما و استرسهای شدید باعث فعالشدن سیستم پاسخ به استرس در مغز مثل ترشح هورمون کورتیزول میشوند. زمانی که این شرایط بهصورت مداوم تکرار شود، میتواند توانایی مغز در پردازش صحیح افکار و احساسات را مختل کند و باعث بروز افکار وسواسی و اضطراب شود.
- گاهی تجربه یک رویداد استرسزا ممکن است ژنهای مرتبط با وسواس را فعال کند. در واقع ممکن است فرد بهصورت ژنتیکی مستعد ابتلا به وسواس باشد؛ ولی شرایط محیطی آن را فعال یا تشدید میکنند.
- افرادی که تجربه تروما داشتهاند، ممکن است دچار نشخوار فکری شوند و بهصورت ناخواسته و مداوم افکار یا خاطرات مربوط به آن تجربه را مرور کنند. گاهی افراد برای مقابله با این شرایط از روشهایی مثل انجام رفتارهای خاص استفاده میکنند که شبیه رفتارهای اجباری در وسواس هستند و بهمرورزمان منجر به بروز این اختلال میشوند.
- ممکن است برخی از افراد به دلیل زندگی با والدین مبتلا به وسواس و مشاهده افکار و رفتارها آنها دچار وسواس شوند.
اجبارهای رایج وسواس تقارن
همانطور که در ابتدای مقاله نیز اشاره کردیم، افرادی که دچار بیماری وسواس تقارن هستند، در یکچرخه معیوب قرار میگیرند و برای مقابله با اضطراب ناشی از افکار وسواسی مجبور میشوند رفتارهای مختلفی انجام دهند. به این رفتارها اجبار گفته میشود که برخی از رایجترین موارد آن در این نوع وسواس شامل موارد زیر است:
- چیدمان کاملاً هماهنگ و متقارن اشیایی مثل کتابها، لباسها، ظروف آشپزخانه و حتی وسایل روی میز
- جابهجاکردن مکرر وسایل اطراف خود تا رسیدن به تقارن یا نظم موردنظر
- اصلاح کوچکترین تفاوت بین اشیا میکنند تا رسیدن به تقارن کامل
- لمس یا حرکتدادن اشیا به تعداد معین
- نیاز به تقسیم دقیق فضای اطراف خود؛ مثل نشستن روی صندلی بهصورت متقارن و مساوی
- تلاش برای متعادل و قرینه کردن اعضای بدن؛ برای مثال، در صورت نگاهکردن به یک طرف باید طرف دیگر را نیز نگاه کنند یا در صورت تکاندادن یکدست باید دست دیگر را نیز تکان دهند
- انجام فعالیتهای روزانه مانند لباس پوشیدن، مسواکزدن و… با الگویی مشخص و تکراری
- انجام حرکات بدن به شکلی خاص و تکراری؛ مثل راهرفتن به شکل خاصی
روشهای درمان وسواس تقارن
وسواس تقارن مانند سایر اختلالات روانی میتواند انجام فعالیتهای روزمره را مختل کند و باعث کاهش کیفیت زندگی شود؛ ولی خوشبختانه میتوان این اختلال را با روشهای مختلف به طور مؤثر درمان کرد. با انجام این روشها اضطراب و استرس افراد کاهش مییابد؛ در نتیجه آنها مجبور به انجام رفتارهای اجباری نیستند و با افکار وسواسی خود به شیوهای سالم مقابله میکنند. برخی از این روشها را در ادامه بررسی کردهایم.
درمان شناختی رفتاری (CBT)
درمان شناختی رفتاری یا CBT یکی از رویکردهای بسیار رایج در رواندرمانی است. در این رویکرد برای درمان وسواس تقارن ابتدا درمانگر به فرد کمک میکند تا افکار غیرمنطقی که منجر به رفتارهای اجباری میشوند را شناسایی کند. سپس باید بیمار متوجه غیرمنطقی و آسیبزا بودن این افکار شود و آنها را با افکار منطقی و مثبت جایگزین کند. بهاینترتیب او با افکار مثبت الگوی رفتاری صحیحی خواهد داشت و رفتارهای اجباری کاهش مییابد.
درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP)
درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ یکی روشهای رویکرد شناختی رفتاری است که یکی از مؤثرترین روشها برای درمان وسواس تقارن محسوب میشود. در این روش درمانگر با رعایت اصول مشخصی مراجعه کننده را در معرض نا قرینگی، بینظمی و… قرار میدهد و از انجام رفتارهای اجباری برای متقارن کردن محیط توسط بیمار جلوگیری میکند. در واقع فرد بیمار باید این شرایط و اضطراب ناشی از آن را تحمل کند. درنهایت متوجه میشود که نیازی به انجام رفتارهای اجباری نیست؛ زیرا افکار وسواسی فقط یک فکر هستند و قدرتی ندارند.
دارودرمانی
دارودرمانی هم یکی دیگر از روشهای مؤثر در درمان بیماری وسواس تقارن است که یا بهتنهایی یا در کنار رواندرمانی استفاده میشود. در این روش معمولاً داروهای ضدافسردگی مثل مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) برای افراد تجویز میشود. مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین شامل فلوکستین، فلووکسامین، پاروکستین، سرترالین و… هستند که به افزایش سطح سروتونین در مغز کمک میکنند و باعث کاهش اضطراب و سایر علائم میشوند.
ذهنآگاهی یا مایندفولنس
ذهنآگاهی یا مایندفولنس نیز یک روش درمانی رایج است که به افراد کمک میکند بهجای تمرکز بر افکار وسواسی بر لحظه حال و احساسات بدنی خود تمرکز کنند. برای این کار از تمرینهایی مثل مدیتیشن، یوگا و تنفس عمیق استفاده میشود که درنهایت باعث کاهش استرس، اضطراب و سایر علائم وسواس میشوند.
جمعبندی
در این مقاله از وسواس تقارن صحبت کردیم و علائم این بیماری، روشهای درمانی و علل بروز آن را مورد بررسی قرار دادیم. متاسفانه فردی که دچار این بیماری است، اضطراب و نگرانی شدیدی درباره عدم تقارن، نظم و ترتیب دارد و زندگی خود و اطرافیان خود را با چالشهای جدی مواجه میکند. تشخیص بهموقع این بیماری و مراجعه به بهترین روانپزشک یا روانشناس متخصص در اختلالات اضطرابی بسیار مهم است. اطرافیان نیز بهتر است در روند درمانی وی قرار بگیرند و در صورت نیاز، مشاورههای درمانی و برخورد با فرد بیمار را نیز داشته باشند.
سوالات متداول
وسواس تقارن در کدام محیطها بیشتر قابل مشاهده است؟
پاسخ این سؤال باتوجهبه شرایط هر فرد متفاوت است، برخی افراد در هر محیطی نیاز به تقارن و تعادل را احساس میکنند. درحالیکه سایر افراد فقط در برخی محیطها مثل خانه یا محل کار نیاز به برقراری تعادل دارند.
آیا وسواس تقارن میتواند به مشکلات جسمی منجر شود؟
بله وسواس تقارن میتواند به مشکلات جسمی نیز منجر شود مخصوصاً وقتی که رفتارهای اجباری به طور مداوم و افراطی انجام شوند. مشکلات جسمی میتواند شامل آسیب به عضلات و مفاصل، مشکلات خواب، سوءتغذیه و کاهش وزن، مشکلات قلبی و افزایش فشارخون یا مشکلات گوارشی مثل سندرم روده تحریکپذیر، تهوع و استفراغ باشد.
آیا وسواس تقارن با اختلالات روانی دیگر همراه است؟
بله در برخی افراد ممکن است اختلال وسواس قرینگی با اختلالات روانی دیگری مثل اختلالات اضطرابی، افسردگی، اختلال تیک، اختلال طیف اوتیسم، اختلال خوردن یا استرس پس از سانحه همراه باشد.